بازاریابی پاتیزانی

چه موقع به بازاریابی چریکی (پارتیزانی) نیاز داریم؟

• هنگامی‌که پول‌ندارید، ولی به یک رسانه، برای جلب نظر مخاطب نیاز دارید.

نکته اصلی #بازاریابی_چریکی این است که باید : غیرمتعارف، غیرمنتظره و معمولاً خاطره‌انگیز و منحصربه‌فرد باشد و واکنش به‌یادماندنی در تعامل با بیننده داشته باشد.

قوانین اولیه :

• به‌جای صرف پول بر فرایند #بازاریابی، باید #سرمایه زمانی، انرژی و خلاقیت خود را بر ارائه ایده جدید صرف نمایید.
• به‌جای چشم‌پوشی از مشتریانی که یک‌بار خرید نموده‌اند، باید تمام انرژی را صرف پیگیری آنان نمایید.
• باید بدانید که در این جنگ یک سلاح مثل تبلیغات کافی نیست و یک چریک، خوب می‌داند که برای موفقیت باید از ترکیبی از سلاح‌های سنتی و مدرن بازاریابی استفاده نماید.
• اگر ریسک‌پذیر نیستید. هنوز آماده انجام بازاریابی چریکی نیستید.

بسیاری از شرکت‌های مالی، اعتباری و بیمه‌ای، رویکرد بازاریابی چریکی یک شرکت را عامل بروز ریسک برای سازمان می‌دانند.

پیاده‌سازی:

– اول از خود بپرسید: پیام اصلی #کسب_و_کار من که بتوانم در ۵ ثانیه به مخاطب منتقل نماییم، چیست؟
– هدف گزاری نمایید. طبقه، برند و مشتری مخاطب را به‌درستی انتخاب نمایید.
– به ابعاد و آثار پیرامون هدف خود خوب فکر کنید. آیا طرح شما موجب خوشنودی یا آزار مخاطب می‌گردد؟
– حال نوبت بررسی ۳۶۰ درجه است. باید تمام روش‌هایی که این ایده را می‌تواند به حقیقت بیرونی تبدیل نموده (نوآوری) را تصور نماییم.

نکته طلایی فرایند برنامه ریزی #بازاریابی_پارتیزانی:
تصور کنید که ایده بازاریابی چریکی شما به واقعیت پیوسته و دیگران در مورد آن صحبت می‌نمایند، تیتر آن را تصور کنید، تیتر داستانی که از اقدامی شما به وجود آمده است. حال سناریوهای متعدد آن را پیگیری نمایید. با این کار نتایج و سمت سوی فرایند پیاده‌سازی بازاریابی چریکی مشخص و از بروز یک فاجعه ممکن است جلوگیری شود. ( داستان کمپین بستنی چوپان نمونه بارز عدم تفکر به سناریوهای احتمالی است).
– سناریوهای احتمالی را نوشته و در یک FOCUS GROUP مطرح و در مورد آن‌ هم‌اندیشی نمایید.
– شاید بد نباشد که در شبکه‌های اجتماعی، فقط در بین دوستان خود، بخشی از طرح خود را برای دریافت نظرات اولیه سایرین نیز به اشتراک بگذارید.( البته نه تمام آن را )
– دقت نمایید، هدف نهایی شما از بازاریابی چریکی باید، جلب نظر رسانه‌ها و ایجاد یک رابطه مثبت با مشتریان باشد.
– در خصوص ایده بازاریابی خود، باید تمام منابع را زیر و نمایید. اما چرا ؟ خیلی ساده است، برای اطمینان از اینکه ایده شما ناب است یا خیر.
– حتماً با یک متخصص روابط عمومی نیز مشورت نمایید تا در مورد بازخوردهای احتمالی آن اطمینان حاصل نمایید.

• دقت نمایید که اگر بازاریابی چریکی یک‌بار به‌درستی اجرا و نتایج مثبتی داشته باشد، ممکن است که قادر باشید آن را به‌صورت یک سریال با سناریوهای جذاب و متفاوت ولی با مضمون یکسان دنبال و تبدیل به یک کمپین برندینگ نمایید.

در زمان اجرا :

پروژه بازاریابی چریکی را حتماً از طریق یک رسانه (مثل شبکه اجتماعی) به دیگران معرفی تا به دست رسانه‌های بزرگ برسد و یا به‌صورت مستقیم و یا غیرمستقیم برای رسانه‌های بزرگ گزارش، عکس و فیلم تهیه نمایید تا نظر آنان را جلب نمایید.
مطمئن باشید، رسانه‌های اولیه که قصد اطلاع رسانی اولیه از زمان و مکان پروژه خود را دارید ، اعتبار کافی را داشته باشند.

• همیشه اعتقاد دارم که یکی از عوامل موثر بر افزایش اعتبار پیام، درجه اعتبار رسانه حامل پیام است.

به‌هیچ‌عنوان به بازاریابی چریکی به‌عنوان یک شیرین‌کاری خیابانی فکر نکنید، زیرا این افق فکری شما را محدود و نتایجی که به دنبال آن هستید را تضعیف می‌نمایند.

اصول بازاریابی پارتیزانی (چریکی)

#بازاریابی_پارتیزانی (چریکی) مبتنی بر چند اصل اساسی است که تفاوت‌های اساسی این بازاریابی را از سایر روش‌های بازاریابی مشخص می‌نماید. این اصول عبارتند از:
• بازاریابی پارتیزانی در #کسب_و_کار های کوچک به همان میزان موثر است که در کسب و کارهای بزرگ.
#بازاریاب پارتیزانی کاستی‌های مالی کمپین بازاریابی خود را از طریق صرف تلاش بیشتر، زمان بیشتر با تصور ذهنی قوی تر جبران می‌نماید.
• بازاریابی پارتیزانی بر مبنای آمار ارقام و اطلاعات علمی مبتنی است تا روش تکرار و خطا.
بازاریابی پارتیزانی بر روانشناسی مخاطب و الگوی خرید و مصرف مخاطب استوار است تا تصورات ذهنی بازاریاب.
• استفاده از استانداردهای نوین و آخرین فناوری‌های موجود در بازاریابی.
• برنامه ریزی برای برقراری ارتباط مستحکم تر با مشتریان کنونی و گسترش مراودات با ایشان.
• بررسی برایند سود در بازه زمانی نتیجه کار را مشخص می‌نماید و نه میزان فروش لحظه ائی.
بازاریابی پارتیزانی ساختارشکنی و ایجاد روش‌های غیر معمول برای برهم زدن قالب ذهنی مخاطب و متمرکز نمودن وی بروی پیامی که بازاریاب می‌خواهد به وی بدهد را به عنوان روش کاری خود بر می‌گزیند.

اصول اولیه بازاریابی چریکی

اشتباهی رایج در زمینه بازاریابی آن است که فکر میکنیم این فرآیند مربوط به آینده و مشتریان بعدی ما خواهد شد ولی در بازاریابی چریکی نیمی از زمان به مشتریان فعلی اختصاص داده میشود و جمع آوری اطلاعات در مورد آنها سنگ بنای فعالیت های بعدی شما خواهد بود. با فراموش کردن مشتریان گذشته و عدم جمع آوری اطلاعات دقیق و مناسب تمامی هزینه و انرژی صرف شده برای کسب آن مشتریان به هدر خواهد رفت.
#بازاریابی_چریکی در عمل فرصتی مناسب است تا به مشتریان خود کمک کنید که در حال و آینده خود موفق باشند، آنها میخواهند پول بیشتری در بیاورند، وزن کم کنند، جنس مخالف را جذب کنند، شرکت خود را بسازند، سالم تر باشند یا سیگار را برای همیشه ترک کنند. پس شما میتوانید به آنها کمک کنید و راه مناسب برای رسیدن به اهدافشان را نشان دهید.
هرگز این نکته را فراموش نکنید که؛ بازاریابی چریکی در مورد شما نیست بلکه در مورد مشتریان شماست.
بازاریابی چریکی راه های جدیدی برای اندازه گیری و پیش بینی طرز رفتار افراد، تحت تاثیر قرار دادن افراد و آزمایش و تعیین کمیت و کیفیت تعیین میکند. همچنان که روانشناسان در مورد رفتار انسان ها به ما می آموزند بازاریابی را نیز باید در دنیای تجارت امروزی بعنوان یک علم شناخت.
بدون شک بازاریابی نوعی از هنر است، همانطور که نقاشی، نویسندگی، عکاسی، هنرپیشگی و موسیقی را بعنوان هنر میشناسیم، باید مجموعه ای از آنها که عموما در بازاریابی چریکی به کار گرفته میشوند را نیز هنر بنامیم. با این وجود کاری به جنبه علمی و هنری نداریم و هدف نهایی ما تجارت و کسب منافع خواهد بود. شاید تمامی این هنرها و علوم توسط یک بازاریاب چریکی و برای کسب منفعت بیشتر ایجاد شده باشند!
بازاریاب چریکی تاجری است که به دنبال هدف های از پیش تعیین شده مانند سود آوری بوده و برای رسیدن به آن از ابزاری غیرمتعارف بهره میبرد. بازاریاب های چریکی خود را به به منابع عظیم مالی و بودجه های سنگین وابسته نمیکنند و در عوض خود را وابسته به خلاقیت و ابتکار فردی میدانند.
مثال جالب بازاریابی چریکی
فردی صاحب یک مغازه #کتاب فروشی کوچک بود که در میان دو کتاب فروشی بزرگ و معتبر قرار داشت، روزی هنگام مراجعه به محل کار خود متوجه تابلو مغازه سمت راستی با عنوان “فروش عظیم جشن سالگرد، ۵۰ درصد تخفیف” شد. این تابلو حتی از سردر مغازه نیز بزرگتر بود و بسیار جلب توجه میکرد. روز بعد مغازه سمت چپی نیز تابلویی با عنوان “حراج بزرگ، ۶۰ درصد تخفیف” نصب نمود و مغازه این شخص در میان ایندو بیش از پیش محقر بنظر میرسید. صاحب این کتاب فروشی کوچک چه کاری میتوانست انجام دهد؟
از آنجایی که او یک بازاریاب چریکی بود، تابلویی متفاوت برای خود طراحی نمود و در سردر مغازه نصب نمود،رو این تابلو نوشته شده بود “در ورودی اصلی”!